“امیدوارم که او را زمین بزنند” | جوزف مارگولیس | حکم


،ی در شهر ممفیس، و امیدوارم رئیس پلیس باشد، می‌داند که قتل تایر نیکو، مربوط به افسران سرکش نیست. این در مورد سیب های بد نیست. این در مورد فرهنگ پلیسی است که خشونت و بی تفاوتی را تشویق می کند، و اگر این فرهنگ نتواند تغییر کند، اداره پلیس ممفیس حق خود را برای گشت زنی در خیابان ها از دست داده است.

1.

شهر ممفیس منتشر کرد چهار ویدیو. همه روی سه مورد آ، تمرکز خواهند کرد زیرا آنها قتل آقای نیکو، را ضبط می کنند. اما شخصی در شهر تصمیم گرفت که آن را نیز آزاد کند فیلم دوربین بدنه از افسری که وقتی پلیس ممفیس برای اولین بار آقای نیکو، را متوقف کرد، حضور داشت. تا آنجا که من می دانم، این افسر نامی برده نشده است، اتهامی به او وارد نشده است و در زمان ضرب و شتم آقای نیکو، حضور نداشته است. اما اگر تعجب می‌کنید که آیا قتل به فرهنگ درون این بخش مرتبط است، این ویدیویی است که باید تماشا کنید.

دوربین بدنه در این ویدئو لحظاتی را پس از توقف آقای نیکو، خودروی خود ثبت کرده است. این توسط افسری پوشیده می شود که درست زم، که افسر دیگری به ماشین آقای نیکو، می رسد می رسد، او را بیرون می کشد و با کمک افسر سوم، آقای نیکو، را به زمین می کشاند.

در این مرحله، پلیس ظاهراً چیزی در مورد آقای نیکو، نمی داند جز اینکه او یک مرد سیاهپوست است که گفته می شود بی احتیاطی رانندگی می کرده است. هیچ ویدیویی که هنوز توسط ممفیس فاش نشده است این ادعا را تایید نمی کند و رئیس پلیس گفته است که او هیچ مدرکی برای حمایت از آن ندیده است. اما حتی با فرض صحت، افسران چیزی نمی دانند که نشان دهد آقای نیکو، مسلح یا خشن بوده است. در واقع، در تمام طول شب، هیچ افسری نشان نمی دهد که قبلاً آقای نیکو، را دیده است. آنها حتی نمی‌گویند که او را با شهرت می‌شناختند. تا آنجا که آنها می دانند، او فقط یک راننده مرد سیاهپوست جوان است که ممکن است بی احتیاطی رانندگی کرده باشد و نه بیشتر.

با این حال هیچ راهی برای توصیف رفتار افسران وجود ندارد، مگر اینکه رفتار پرخاشگرانه، توهین آمیز و جنگ طلبانه باشد. اگر ،ی می‌خواهد بداند ذهنیت جنگجو در خیابان چگونه است، این توقف را تماشا کنید. این نحوه برخورد افسران ممفیس با رانندگان مرد سیاهپوستی است که تقریباً هیچ چیز در مورد آنها نمی دانند. آقای نیکو،، که پلیس او را «لاغر» و «لاغر» توصیف می‌کند، مطیع و ترسیده است زیرا در محاصره سه یا چهار افسر پلیس ممفیس بسیار بزرگ‌تر است. اگر به هیچ یک از صفت های من اعتماد ندارید، یا اگر به هر یک از این توضیحات شک دارید، شدیداً شما را تشویق می کنم که ویدیو را تماشا کنید. اینم لینک دوباره. (این افسران بخشی از یگان ویژه ای بودند که رئیس پلیس ممفیس به اعتبار او منحل کرده است. اما سؤال این است که آیا او ذهنیت فرهنگی را نیز تغییر می دهد که باعث شد افسران آن واحد مانند آنها رفتار کنند.)

مأموران ظاهراً چندین بار ماده شیمیایی را در چشمان نیکو، اسپری ،د. این عامل به طرز وحشتناکی می سوزد و دیدن آن را بسیار دشوار می کند. فردی که اسپری شده به طور انعکاسی سر خود را برمی گرداند و سعی می کند چشمان خود را پاک کند، این دقیقاً همان کاری است که ماموران زم، که اسپری در چشمان خودشان قرار گرفت انجام دادند. همانطور که آنها انجام دادند، آقای نیکو، بلند شد و از صحنه فرار کرد. همانطور که او می دوید، یک افسر یک تیزر به سمت او شلیک کرد و معتقد است که او او را زده است.

یک گروه از افسران آقای نیکو، را تعقیب ،د، حتی اگر تهدید ظاهری – رانندگی بی احتیاطی – پایان یافته بود. حداقل دو نفر در صحنه ماندند که ظاهراً به دلیل وجود ماده شیمیایی در چشمانشان بود. و همانطور که یکی از افسران شکایت می‌کند که «نمی‌تواند چرندیات را ببیند»، امید خود را برای اتفاقی که باید برای آقای نیکو، بیفتد، وقتی همکارانش در نهایت او را دستگیر کنند، ارسال می‌کند:

“امیدوارم آنها بر ، او ضربه بزنند.”

او این را می گوید اگرچه می داند دوربین بدنش هر کلمه ای را که می گوید ضبط می کند. این نوعی اعلامیه تکرار نشده و بدون واسطه است که پنجره ای را به سوی فرهنگ یک بخش باز می کند. اگر خشونت فراقانونی در اداره پلیس ممفیس شنیده نمی شد، اگر این انتظار فرهنگی وجود نداشت که فردی که پلیس را ،انه جلوه می دهد، باید «سقو بزند»، این افسر امید خود را روی نوار ابراز نمی کرد. به وضوح، افسر دیگر در صحنه هیچ واکنشی یا اعتراضی به این اظهارات نشان نمی دهد، حداقل نه اینکه ما بتو،م ببینیم یا بشنویم.

2.

آیا تا به حال دیده اید که ،ی تا سر حد مرگ کتک بخورد؟ نه در تلویزیون، بلکه در زندگی واقعی. در نقطه ای خاص، ضربات مکرر قرب، را کاملاً درمانده می کند. آنها نمی توانند فرار کنند. آنها نمی توانند صورت خود را بپوشانند. آنها نمی توانند از خود محافظت کنند. با این حال آنها هنوز هوشیار هستند. در واقع بیهوش ، ،ی بسیار دشوارتر از آن است که در تلویزیون به نظر می رسد. آنها هنوز هم می توانند فریاد بزنند و تلاش های رقت انگیز و بی نتیجه ای برای فرار انجام دهند. آنها می ،ند و ناله می کنند در حالی که ضربات باران می بارد. ضربات بیشتر به سر یا پشت. ضربات بیشتر به صورت

اگر ،ی را تا حد مرگ کتک زده ندیده اید، حالا می تو،د.

این دومین ویدئو از دوربینی گرفته شده است که به یک تیرک در یک محله مس، متصل است. صدا وجود ندارد. این تصویر تا حد زیادی بدون مانع از ضرب و شتم آقای نیکو، توسط پلیس تا حد مرگ فراهم می کند. این وحشتناک است.

وقتی دوربین صحنه را می گیرد، آقای نیکو، در حال حاضر روی زمین است و توسط چهار افسر محاصره شده است. یکی و شاید دو افسر به چشمانش اسپری می کنند. در حالی که آقای نیکو، سعی می کند چشمانش را پاک کند، برخی از افسران همچنان به او اسپری می کنند و برخی دیگر فریاد می زنند: «دستانت را به من بده! دستانت را بده برادر!» همانطور که آقای نیکو، بدن خود را می چرخاند تا دستی را برای پاک ، چشمانش آزاد کند، پلیس تهاجمی تر می شود. حداقل دو افسر به پشت و سر او لگد می زنند. در این هنگام، افسر پنجم از راه می رسد و با باتوم پلیس آقای نیکو، را از پشت کتک می زند. گفتنش سخت است، اما ممکن است آقای نیکو، نیز در این مدت دوباره طعم گرفته باشد.

در این زمان، آقای نیکو، به شدت ضعیف و بی دفاع شده است. ماموران او را بلند می کنند و در حالی که توسط چهار افسر محاصره شده است، نفر پنجم با مشت بدی به سر و صورت او می زند. دوباره و دوباره. سرش به عقب برمی‌گردد و می‌افتد. هیچ افسری سعی نمی کند مداخله کند یا جلوی بخشی از حمله را بگیرد. سه روز بعد در بیمارستان درگذشت.

3.

از برخی جهات، تماشای 25 دقیقه آ، ویدیوی دوم به سختی پنج دقیقه اول است. بعد از اینکه آقای نیکو، را کتک زدند، پلیس او را روی زمین انداخت. او را از پشت دستبند زده اند. بعد از چند دقیقه بدن ، او را روی زمین می کشند و او را مقابل ماشین پلیس نگه می دارند. و برای حدود یک ربع، پلیس هیچ کاری انجام نمی دهد. هیچ ، کمک های اولیه را انجام نمی دهد. هیچ ، رفاه او را بررسی نمی کند.

در این زمان، آقای نیکو، به سختی هوشیار است. او نمی تواند در مقابل ماشین تکیه زده بماند. به سمت چپ می افتد و بی اختیار غر می زند. پلیس او را می گیرد و دوباره سرپا نگه می دارد. او به سمت راست می افتد. دوباره او را نگه می دارند. افسران بیشتری می رسند. آنها اطراف آسیاب می کنند و با یکدیگر صحبت می کنند. یک نفر یک کیسه کمک های اولیه را کنار آقای نیکو، می گذارد، اما برای دقایقی طول،، ،ی زحمت باز ، آن را ندارد. جمعیتی از افسران جمع می شوند. افسری شلوارش را مرتب می کند و کفش هایش را دوباره می بندد. بالا،ه 22 دقیقه پس از پایان ضرب و شتم، آمبولانسی از راه می رسد و او را می برد.

این به سادگی در غیاب فرهنگ بی تفاوتی اتفاق نمی افتد.

4.

را سوم و چهارم فیلم‌ها، تصاویر دوربین‌های بدن ماموران در صحنه ضرب و شتم است. آنها جزئیات را به ویدیوی ارائه شده توسط دوربین قطبی اضافه می کنند و به دلیل اینکه فیلمی از دوربین های بدنه هستند، شامل صدا نیز می شوند. در این ویدئوها، سمپاشی مکرر آقای نیکو، با ماده شیمیایی و تلاش های بیهوده ای که برای پاک ، چشمانش انجام می دهد را مشاهده می کنید. صدای ناله هایش را می شنوید. می تو،د بشنوید که او بارها و بارها مادرش را صدا می کند. می بینید که او هرگز حرکات تهاجمی انجام نمی دهد و یک افسر حتی در حالی که فریاد می زند آقای نیکو، دستانش را به او بدهد بازویش را دارد.

و وقتی ضرب و شتم بالا،ه تمام شد و آقای نیکو، دراز کشیده بود، می‌تو،د افسران را ببینید که در اطراف ماشین‌های پلیس‌شان پرسه می‌زنند، نفس‌هایشان را حبس می‌کنند و گوشی‌هایشان را چک می‌کنند. می تو،د بشنوید که آنها جزئیات تعقیب و گریز را بازگو می کنند، هم برای یکدیگر و هم برای افسر، که بعد از پایان همه چیز به آنجا رسیدند. شما می تو،د آنها را در حالی که داستان خود را مستقیم می فهمند بشنوید. “او در یک چیزی بالا بود، برادر. او به ،وان یک مادر ل،تی بالا بود.» او قوی است، این را به شما می گویم. او به ،وان یک مادر ل،تی قوی است.» من در ماشین را باز کردم، او به من مشت زد. او دستش را به سمت تفنگ من برد. او دستش را روی اسلحه من گذاشته بود.» هیچ کدام از اینها اتفاق نیفتاد. حداقل، شما نمی تو،د هیچ یک از آن را در ویدیوهای منتشر شده توسط شهر ببینید.

5.

اگر ،ی از شما بپرسد در ممفیس چه گذشت، چه می گویید؟ آیا می تو،د بگویید که پنج افسر پلیس ممفیس پس از کشتن یک مرد غیر مسلح به قتل متهم شده اند؟ این یک تیتر آسان و آشنا است: «پلیس مرد غیرمسلح را می کشد» آیا می تو،د اکنون همه چیز را بایگ، کنید و ادامه دهید، با اطمینان خاطر از این واقعیت که به لطف نوارها، این پنج افسر تقریباً به طور قطع محکوم خواهند شد و به زندان فرستاده خواهند شد. مدت زمان طول،؟ داستان همینه؟

،ی در شهر ممفیس می‌فهمد که ماجرا این نیست. قتل تایر نیکو، در پایان یک سری طول، از تصمیمات و انتخاب های فرهنگی تعیین شده شامل تعداد زیادی افسر با چندین دهه تجربه اتفاق افتاد. این یک داستان در مورد استخدام است. در مورد آموزش درباره فرهنگ رختکن این یک داستان در مورد انگیزه ها و روابط است. این در مورد این است که چگونه پلیس ممفیس یاد می گیرد که در “آن محله ها” گشت زنی کند و با “آن” مردم برخورد کند، نامی که فراتر از روایت های ساده در مورد نژاد است. این در مورد م،ای “پلیس خوب” بودن در ممفیس است و داستان هایی که پلیس های خوب در مورد تفاوت بین عدالت قانونی و غیرقانونی به بچه های جدید می گویند.

این در مورد هر چیزی است که تفاوت بین وقار و بی رحمی را افزایش می دهد، و اگر شهر ممفیس و اداره پلیس ممفیس نتوانند فرهنگی را که ایجاد کرده اند تغییر دهند، افسران آنها سزاوار این نشان نیستند.


پس از انتشار این مقاله، رسانه ها گزارش شده است دپارتمان پلیس ممفیس افسری را که دوربین بدنش اولین ویدیو را گرفته بود و ابراز امیدواری کرد که افسران دیگر آقای نیکو، را “سقود” کنند، از کار معلق کرده است.


منبع: https://verdict.justia.com/2023/01/30/i-،pe-they-stomp-his-،