توسط دنیس کراچ
در یک دستور مختصر صادر شده در 4 دسامبر 2024، مدار فدرال به طور قابل توجهی دامنه بررسی موقت معلق در انتظار را محدود کرد EcoFactor, Inc. v. Google LLC، گوگل را به خاطر گزارش افتتاحیه اش که بسیار فراتر از مجوز محدود دادگاه برای بازبینی بانکی بود، سرزنش کرد. این دستور به طور خاص صفحات 41 تا 58 خلاصه 61 صفحهای Google را هدف قرار میدهد – کل بخش مربوط به تسهیم خسارات ثبت اختراع – و به EcoFactor دستور میدهد که در پاسخ به آن استدلالها توجه نکند. در ادامه، پرونده اکنون بر استفاده متخصص از قراردادهای مجوز قبلی به ،وان شواهدی مبنی بر خسارات حق امتیاز معقول تمرکز می کند، به ویژه زم، که این قراردادها شامل یک رویکرد مح،ه پرداخت متفاوت (مجموع در مقابل حق امتیاز) و بندهای “عملیاتی” هستند که با نگاهی به آینده ساخته شده اند. دعوی قضایی
تنها پرونده ثبت اختراع در حال رسیدگی دادگاه به پتنت 8،738،327 ایالات متحده، که فناوری ترموستات هوشمند برای کنترل سیستم های HVAC بر اساس اندازه گیری دمای داخل و خارج را پوشش می دهد، متمرکز است. پس از محاکمه در دادگاه منطقه غربی قاضی آلبرایت در تگزاس، هیئت منصفه دریافتند که ترموستات های Nest گوگل ادعای 5 از حق ثبت اختراع 327 را نقض کرده و 20 میلیون دلار غرامت به EcoFactor اعطا ،د. جایزه خسارت بر اساس شهادت دیوید کندی، کارشناس EcoFactor، که نرخ حق امتیاز به ازای هر واحد را عمدتاً از سه قرارداد مجوز نمونه کارها که EcoFactor با سایر شرکتها در طول دعوی قضایی منعقد کرده بود، به دست آورد. گوگل هیچ نظریه رقیب خسارت یا کارشناس خسارت خود را ارائه نکرده است.
شهادت کندی به شدت متکی بر بندهای «در حالی که» در قراردادهای تسویه قبلی بود که «باور» EcoFactor را بیان میکرد که پرداختهای یکجا بر اساس نرخ مشخصی در هر واحد است. با این حال، مفاد اجرایی دو قرارداد به صراحت بیان میکند که پرداختها «بر اساس فروش نیست و منع،کننده یا شامل حق امتیاز نیست». کندی بدون تجزیه و تحلیل دادههای فروش اساسی یا اسنادی که نشان میدهد مبالغ یکجا چگونه مح،ه شدهاند، گواهی داد که این مجوزها نرخ توافقشدهای برای هر واحد را نشان میدهند که باید برای Google اعمال شود. قابل توجه است که گوگل تصمیم گرفت کارشناس خسارات خود را در دادگاه معرفی نکند.
در دادگاه تجدید نظر، هیئت اولیه فدرال مدار، جایزه خسارت را در یک نظر ت،یم شده تایید کرد. قاضی رینا، همراه با قاضی لوری، تایید شهادت کندی را تایید کرد، و استدلال کرد که چالشهای مربوط به تجزیه و تحلیل کارشناس از مجوزهای مشابه، «مسائل واقعی را به بهترین وجه با بازجویی متقابل و نه با طرد، مطرح میکند». ا،ریت تاکید ،د که “[i]اگر استاندارد پذیرش بیش از حد بالا برود، قاضی دادگاه دیگر به ،وان دروازه بان عمل نمی کند، بلکه نقش هیئت منصفه را بر عهده می گیرد. قاضی پروست مخالفت کرد و استدلال کرد که روش کندی اساساً ناقص است، زیرا نتوانست ثابت کند که دارندگان مجوز واقعاً با نرخ هر واحد موافقت کردهاند و بهطور نامن،ی بر اظهارات «باور» منفعتآمیز EcoFactor در این بندها تکیه کردهاند. سپس دادگاه کامل دادخواست گوگل را برای بازبینی موقت پذیرفت، اما به طور خاص دامنه را به رسیدگی به اینکه آیا دادگاه منطقه به درستی قانون فدرال شواهد 702 را اعمال کرده است محدود کرد. دابرت در اعتراف به شهادت کندی در مورد است،اج نرخ حق امتیاز از مجوزهای قبلی.
دستور ماه دسامبر مرکز فدرال، بازنگری enbanc را صرفاً بر قابل قبول بودن شهادت متخصص EcoFactor متمرکز می کند که نرخ حق امتیاز را از مجوزهای قبلی تحت قانون فدرال شواهد 702 بدست می آورد و دابرت علیه مرل داو داروسازی، شرکت، 509 US 579 (1993).
تلاش گوگل برای گسترش دامنه بررسی بانکی منع، کننده یک استراتژی استیناف رایج است که در نهایت نتیجه مع، داشت. گوگل از طریق گزارش گسترده خود در مورد ت،یم (صفحات 41-58)، سعی کرد کل روش شناسی خسارت را به ،وان اساساً در هم تنیده توصیف کند – با این استدلال که است،اج نرخ حق امتیاز از مجوزها ،وماً دال بر نحوه تنظیم آن نرخ برای مذاکره فرضی است. پاورقی 11 گوگل این استراتژی را نشان می دهد و نشان می دهد که شهادت کندی در مورد نرخ حق امتیاز مجوزها ذاتاً هم تعیین نرخ اولیه و هم تجزیه و تحلیل ت،یم بعدی را در بر می گیرد. اما دستور 4 دسامبر مرکز فدرال قاطعانه این تلاش را برای تقویت استدلالهای ت،یم گستردهتر در آنچه که دادگاه به وضوح در نظر داشت به ،وان یک بررسی محدودتر که صرفاً بر روی سؤال آستانه دریافت نرخ از خود مجوزها متمرکز بود، رد کرد. این ترتیب گوگل را با دو استدلال اصلی روبرو می کند:
اول، گوگل استدلال میکند که شهادت کارشناس طبق قانون 702(b) و (c) غیرقابل اعتماد بوده است، زیرا صرفاً به بندهای “خود خدمت” EcoFactor در سه توافقنامه تسویه حساب برای تعیین نرخ حقالامتیاز متکی بوده است، بدون هیچ گونه تأیید مستقلی که ی،ره -مجموع پرداخت ها در واقع با استفاده از آن نرخ مح،ه شد. مقررات اجرایی مجوزها به صراحت هرگونه مح،ه نرخ حق امتیاز را رد می کند. زیر Power Integrations, Inc. v. Fairchild Semiconductor Int’l, Inc.711 F.3d 1348, 1373 (Fed. Cir. 2013)، شهادت متخصص نمی تواند به منابع “به طور آشکار غیرقابل اعتماد” تکیه کند – در اینجا، اظهارات تایید نشده خود دارنده اختراع.
دوم، گوگل ادعا می کند که کارشناس با اشاره به “خط مشی” داخلی EcoFactor مبنی بر صدور مجوز همیشه با آن نرخ، نرخ حق امتیاز را به درستی تایید کرده است. این استدلال متکی است Omega Patents, LLC v. CalAmp Corp.13 F.4th 1361, 1379 (Fed. Cir. 2021)، که بر این باور بود که سیاست صدور مجوز داخلی دارنده اختراع به تنهایی نمی تواند حق امتیاز معقولی را «بدون در نظر گرفتن قابلیت مقایسه» ایجاد کند.
دستور تغییر مسیر مرکز فدرال ما را با تمرکز بر ،اصر اجرایی بی،ههای مجوز و همچنین تبدیل از ماهیت مجموع واقعی مجوزها به حق امتیازی که در پرونده Google درخواست شده بود، قرار میدهد.
عملکرد جزئی: یادداشت شخصی در مورد شیوه های صدور مجوز، زمینه مهمی را در اینجا فراهم می کند. در طول سالهای فعالیتم، روی قراردادهای مجوز پتنت کار میکردم که در آن کاملاً آگاه بودیم که هر توافقی احتمالاً بعداً به ،وان مدرک خسارت در دعوی قضایی عمل میکند. اگرچه برخی این مجوزهای قضایی را صرفاً تئاتری خودخواهانه می دانند، اما واقعیت بسیار ظریف تر است. اقتصاد بازار پایه نشان می دهد که هنگامی که دارنده اختراع یک نقطه قیمت را از طریق مجوزهای واقعی تعیین می کند، این نرخ به یک نقطه مرجع بازار تبدیل می شود – حتی اگر در ابتدا قیمت گذاری تا حدی عملکردی بود که با توجه به دعاوی آینده تعیین شده بود. این نشاندهنده «دست نامرئی» آدام اسمیت در کار است: حفظ قیمتهای متفاوت دشوار میشود زیرا فعالان بازار از شرایط مشابه یاد میکنند و تقاضا میکنند. فروش یک شرکت تقریباً همیشه تا حدی عملکردی است زیرا به ،وان معیار قیمت گذاری برای مشتریان آینده عمل می کند. بنابراین در حالی که این مجوزهای اولیه ممکن است تا حدی عملکردی داشته باشند، انتظارات بازار را نیز شکل می دهند و اهرم مجوز آینده دارنده اختراع را محدود می کنند.
مبالغ مقطوع در مقابل حق امتیاز: تنش آشکار بین ساختارهای حق امتیاز یکجا و در حال اجرا منع، کننده زمینه ها و انگیزه های مختلف در صدور مجوز در دنیای واقعی در مقابل دعوی قضایی است. در مذاکرات واقعی، طرف های تجاری پیچیده اغلب توافقات یکجا را به دلیل سادگی و قطعیت ترجیح می دهند. مدیران عامل و هیئت مدیره می توانند به راحتی یک عدد نهایی را ارزیابی کنند و شرکت ها از بار اداری مداوم و تضادهای ردیابی و حسابداری برای داده های فروش جلوگیری می کنند. حتی زم، که مبلغ یکجا به میلیونها نفر میرسد، رهبران ،بوکار مرتباً با چنین ارقامی سروکار دارند و میتوانند آنها را بر اساس درآمدها، هزینهها و فرصتهای بازار شرکت خود ارزیابی کنند.
پویایی دادگاه به طرز چشمگیری تغییر می کند. در اینجا، صاحبان اختراع معمولاً از اجرای حق امتیاز – چند دلار در هر واحد یا درصد کمی از درآمد – به جای مبالغ کلان دفاع می کنند. این ترجیح از دو عامل عملی و رو، ناشی می شود. ا،ر هیئت منصفه، به ،وان مصرف کنندگان عادی، تجربه بسیار بیشتری در قیمت گذاری واحد (مانند پرداخت 3.99 دلار برای قهوه) نسبت به مبالغ یکجای میلیون دلاری دارند. یک نرخ به ظاهر متوسط برای هر واحد در دسترس تر و منطقی تر به نظر می رسد. ساختار حق امتیاز در حال اجرا همچنین به هیئت منصفه اجازه می دهد تا ابتدا بر تعیین نرخ “عادلانه” بدون مواجهه با رقم کل خسارت تمرکز کند تا زم، که این نرخ در تعداد محصولات متهم ضرب شود.
صاحبان اختراع بر این باورند که این رویکرد اغلب به جوایز کل بزرگتری از طریق آنچه که اقتصاددانان رفتاری آن را “سوگیری لنگر” می نامند، منجر می شود. هنگامی که هیئت منصفه بر تعیین نرخ معقولی برای هر واحد تمرکز می کنند – مثلاً 1 دلار یا 2٪ از درآمد – ممکن است به طور کامل بررسی نکنند که چگونه این تعداد اندک در صورت ضرب در میلیون ها واحد یا درآمد به یک جایزه خسارت عظیم تبدیل می شود. اگر به جای آن از همان اعضای هیئت منصفه خواسته می شد که مبلغ 20 میلیون دلاری را به طور مقطوع اعطا کنند، این تعداد بسیار زیاد ممکن بود باعث توقف آنها شود. این اثر روانشناختی ،یب میشود زیرا تعداد واحدهای فروخته شده یا ارقام درآمد کل معمولاً غیرقابل مناقشه است، و نرخ هر واحد را تنها کانون بحث هیئت منصفه قرار میدهد.
این زمینه به توضیح مواضع هر دو طرف کمک می کند EcoFactor. کارشناس دارنده اختراع تلاش کرد تا نرخ هر واحد را از تسویه حساب های مقطوع قبلی مهندسی مع، کند، با این استدلال که این امر ارزش فناوری را بهتر منع، می کند. Google مخالفت میکند که این تبدیل فاقد پایه و اساس است، بهویژه با توجه به توافق صریح در مجوزهای مشابه که نشان میدهد آنها قراردادهای یکجا بودهاند. اما تمرکز صرف بر روی شکل پرداخت، واقعیت اقتصادی زیربنایی را از دست می دهد – هر دو ساختار زم، که به درستی تحلیل شوند می توانند به ارزشی معادل برسند.
صرف نظر از نتیجه در EcoFactorتصمیم مرکز فدرال احتمالاً به یک نقشه راه برای کمپین های دادرسی آینده تبدیل خواهد شد – امیدواریم استانداردهای شواهد برای استفاده از مجوزهای قبلی در مح،ات خسارت روشن شود. اگر به عقب کار کنیم، این به طور موثر مقررات “باید” را در نسل بعدی قراردادهای مجوز “جزئی عملکردی” دیکته می کند. دارندگان حق اختراع و صاحبان مجوز بدون شک تصمیم را از نزدیک برای نقاط جدید مذاکره مطالعه خواهند کرد.
بر اساس مح،ات من، خلاصه پاسخگوی EcoFactor در تاریخ 27 دسامبر موعد مقرر است، با آمیسی در حمایت از دارنده اختراع ظرف 14 روز پس از تشکیل پرونده. سپس گوگل این فرصت را خواهد داشت که در اوا، ژانویه 2025 یک پاسخ کوتاه ارسال کند.
منبع: https://patentlyo.com/patent/2024/12/invisible-licensing-performative.html